سير نگارشهاي علوم قرآني درقرن دهم

پدیدآورمحمدعلی مهدوی‎راد

نشریهسیر نگارش‌های علوم قرآنی

تاریخ انتشار1388/02/12

منبع مقاله

share 926 بازدید
سير نگارشهاي علوم قرآني درقرن دهم

محمد علي مهدوي راد

نگاشته‌هاي علوم قرآني اين قرن را با گزارش آثار مفسر، محدث و قرآن‌پژوه بزرگ اين قرن، جلال‌الدين عبدالرحمن بن كمال... بن الشيخ همام الدين الهمام الخضيري السيوطي(م 911)، مشهور به جلال‌الدين سيوطي آغاز مي‌كنيم. سيوطي گو اينكه درميدان قرآن‌پژوهي بيشتر با تفسير مهمش «الدر المنثور» و كتاب علوم قرآني ارجمندش «الأتقان في علوم القرآن» مشهور است، اما وي آثار بسيار ديگري نيز در اين فن دارد كه همه سودمند هستند و كارآمد .
آثار علوم قرآني سيوطي را به اختصار مي‌شناسانيم:

1ـ‌التحبير في علم التفسير :

سيوطي، در مقدمه اين كتاب اشاره مي‌كند كه جايگاه « علم تفسير» در تفسير و فهم قرآن همانند« مصطلح الحديث» در حديث و فهم آن است كه پيشينيان به شايستگي بدان نپرداخته‌اند و ابعاد آن را نكاويده‌اند . آنگاه مي‌گويد: شيخ الأسلام ، جلال‌الدين بلقيني(م 824) در اين باره كتابي پرداخته است،‌با عنوان « مواقع العلوم في‌مواقع النجوم». وي كتاب را پيراسته و آراسته و انواع آن را به پنجاه و اندي فراز آورده است،‌كه بر وي در اين دانش كسي پيشي نگرفته است،‌با نگريستن آن،‌چنان روا ديدم كه انواعي بر آن بيافزايم كه كسي بدان نپرداخته و بر انواع وي نيز افزوني‌هايي روا دارم كه در آنها به كمال سخن نگفته است.
بدين سان سيوطي انواع آنرا بر صد افزون مي‌كند و كتابي با عنوان « التحبير في علم التفسير» مي‌پردازد[1].
آنچه سيوطي در « التحبير » گزارش كرده است،‌به واقع عناويني از علوم قرآن است كه به گونه‌اي ديگر در « الأتقان» و « معترك الأقران» نيز آمده است كه بدانها اشاره خواهيم كرد.
«التحبير»، با بحث در شناخت سور و آيات مكي و مدني و چگونگي آن و فوايد مترتب بر آن آغاز مي‌شود و با نوع صد و دوم با عنوان « تاريخ » كه سيوطي آن را از افزوني‌هاي خود بر نگاشته‌هاي بلقيني دانسته و از وفيات مفسران سخن گفته است، پايان مي‌يابد.
انواعي را كه سيوطي بر كتاب بلقيني افزوده، ياد كرده و در آنچه در آن افزوني و يا كاستي روا داشته نيز تصريح كرده است.
التحبير بارهاي بار چاپ شده است، از جمله با تحقيق و تعليق فتحي عبدالقادر فريد كه به سال 1406 در قاهره نشر يافته است[2].

2ـ الأتقان في علوم القرآن:‌

اتقان،‌به راستي خوش‌نظم‌ترين ، خواندني‌ترين و مشهورترين كتاب علوم قرآني است. سيوطي در چگونگي نگارش آن آورده است كه : من در شگفت‌بودم كه چرا پشينيان كتابي در انواع علوم قرآن نپرداخته‌اند،‌از استادم علامه زمان،‌ابوعبدالله محيي‌الدين كافيجي شنيدم كه وي چنين كرده است،‌او مي‌گفت من در علوم تفسير كتابي نگاشته‌ام كه كسي بر من در چنان نگارشي پيشي نگرفته است، آن را استنساخ كردم، ديدم كتابي است خرد در دو باب كه نه تشنه‌اي را سيراب مي‌كند و نه جست‌ و جو گري را به مقصد مي‌رساند[3] . پس از آن كتاب بلقيني را ديدم با عنوان« مواقع العلوم ...» كه تأليفي لطيف است و مجموعه‌اي ظريف . بر اساس آن « التحبير» را نگاشتم ( كه پيشتر از آن سخن گفتيم)، پس از آن در انديشه شدم كه كتابي بپردازم گسترده و در نگارش آن شيوه استقصاء را پيشه گيرم ،‌و چنين مي‌پنداشتم كه من در اين انديشه و آهنگ يگانه هستم و كسي بر من سبقت نجسته است. در حالي كه دراين انديشه بودم ، دريافتم كه امام بدرالدين محمد بن عبدالله زركشي، در اين باره كتابي نگاشته است جامع، با عنوان « البرهان في علوم القرآن». شادمان شدم و خداي را سپاس گفتم و بر آنچه انديشيده بودم همت ورزيدم و بدين سان اين كتاب را پرداختم،‌با ترتيبي بهتر از ترتيب « برهان». برخي از انواع كتاب زركشي را در‌هم آميختم و از برخي به تفصيل سخن گفتم و مطالب و مباحثي بدان افزودم و آن را « الأتقان في علوم القرآن» ناميدم و ...
اتقان،‌داراي هشتاد نوع است كه با « شناخت مكي و مدني» آغاز مي‌شود و با عنوان « طبقات المفسرين» پايان مي‌يابد. سيوطي، در تدوين اين كتاب از صدو پنجاه و چهار منبع كه برخي از آنها مجلدات بسياري دارند بهره گرفته است. برخي از اين آثار اكنون در اختيار نيست. بدين ترتيب سيوطي بخش‌هايي از متون از دست رفته را در صفحات الأتقان نگاه داشته است . هنر شگفت‌سيوطي در نظام بخشي به اطلاعات پراكنده و تنظيم و چينش كارآمد و عرضه مطالب ، به گونه‌اي روشن، روان و سهل‌الوصول است. او به نقد و تحليل اقوال مي پردازد اما در گزارش آرا و انديشه‌ها دقت شايسته‌اي بكار نمي‌گيرد.
« الأتقان» ، از همان روزگار نگارش مورد توجه قرار گرفت، اگر گفته‌ آيد كه در تدوين و نگارش‌هاي علوم قرآني پس از سده دهم، الأتقان بيشترين تأثير را داشته است، بي‌گمان سخني به گزاف نيست[4].
الأتقان ،‌نخست بار به سال 1271 در هند به چاپ رسيد و پس از آن به سال 1279 در مصر نشر يافت[5]،‌بهترين چاپ الأتقان ،‌چاپ چهارجلدي آن است،‌به تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم[6]،‌ اخيراً نيز،‌در مكه در چهار مجلد با تحقيق متن و استخراج منابع احاديث نشر يافته است[7]. با اين همه « الأتقان»، نيازمند چاپي است منقح و دقيق و با ارجاع همه احاديث و اقوال منقول در آن، به منابع و مصادر.
برخي از عالمان،‌« الأتقان» را تلخيص كرده‌اند، از جمله، صلاح‌الدين أرقه دان،‌با عنوان « مختصر الأتقان في علوم القرآن». وي مطالب مهم و اساسي الأتقان را آورده و اعلام متن را به اختصار توضيح داده است[8] . اين خلاصه ترجمه شده است،‌اما نه چندان دقيق و مطلوب، با عنوان ، ترجمه خلاصة الأتقان...[9].
ديگر، گزينش و چينشي است نو، با عنوان « تهذيب و ترتيب الأتقان في علوم القرآن» به خامه محمد بن عمر بن سالم بازمول [10]. در اين گزينش و چينش عناوين تمام هشتاد نوع اتقان حفظ شده است و انواع جابه‌جا شده است،‌به مثل سيوطي كتاب را با « شناخت مكي و مدني» آغاز مي‌كند، اما آقاي بازمول اين نوع را، سيزدهمين قرار داده و كتاب را با « شناخت‌نام‌هاي قرآن و نام‌هاي سوره‌هاي قرآن» كه در نظم اصلي كتاب هفدهمين است،‌آغاز كرده است.
او در اين گزينش از مثال‌هاي متعدد سيوطي براي بحث ،‌يك و حداكثر سه نمونه را برگزيده و بقيه را حذف كرده است . سيوطي در بحث‌هاي مختلف، ذيل عنوان« فايده» بحث‌هايي را گزارش كرده است كه في‌الجمله پيوندي با بحث دارد و نه پيوندي استوار، اين موارد را آقاي بازمول غالباً‌ حذف كرده است. در تحقيق كتاب نشاني آيات و روايات را ياد كرده و اقوال را نيز در حد توان به منابع و مصادر ارجاع داده است . در پانوشتها گاه واژه‌ها را توضيح داده و گاه در نقد كلام سيوطي سخن گفته و گاه توضيحاتي را درباره مطالب متن افزوده است.
ترتيب آقاي بازمول، ترتيبي شايسته و كارآمد است، گو اينكه توضيحات و نقدهاي وي بر مواضع سيوطي گاه از حنبلي گري و بلكه وهابي‌گري او نشأت گرفته و بوي فرقه‌گرايي دارد.
الأتقان، گويا دوبار ترجمه شده است1) با عنوان « دائرة‌المعارف قرآن»، به خامه آقايان دكتر محمد جعفر اسلامي و علي وجداني [11] 2) سيد مهدي حائري قزويني، ترجمه اول نه نثري روان دارد و نه از استواري شايسته‌اي برخوردار است [12]. ترجمه دوم نيز به رغم آنكه برخي از فاضلان آن را « يكدست ، شيوا و شايسته» دانسته‌اند، دستكم يكدست و شايسته نيست.

3ـ معترك الأقرآن في‌اعجاز القرآن:

اين كتاب،‌از جمله كتاب‌هاي بزرگ علوم قرآني سيوطي است. اين كتاب با عنوان «معترك الأقرآن في مشترك القرآن» نيز ياد شده است .
ظاهراً سيوطي در آغاز، كتابي نگاشته است با عنوان« معترك الأقران في مشترك القرآن» آنگاه مباحث بسياري از «اتقان» و منابع ديگر در وجوه اعجاز بدان افزوده و كتاب را « معترك الأقرآن في اعجاز القرآن» عنوان داده است[13].
سيوطي، در اين كتاب ابتدا از مانندناپذيري قرآن سخن گفته؛ و آنگاه از هماوردجويي قرآن در آوردگاه كلام و بيان و خستويي بليغان و سخنوران نام‌آور آن روزگار،‌به مانند ناپذيري قرآن در كلام و بيان بحث كرده و سپس برخي از گونه‌هاي اعجاز قرآن را برشمرده و آنگاه مباحث متعلق به اين موضوع را در سي‌و پنج وجه گزارش كرده است.
گستردگي مواد ،‌سنجش ديدگاهها و نقد اقوال، نمونه‌ها ، مثالها و شواهد، براي استوارسازي مطلب، نوآوري در عرضه وجوه اعجاز، گستردگي منابع و مصادر، چينش شايسته مطالب، نگارش استوار، عرضه علمي و سهل‌الوصول مطالب و دوري سيوطي از جمود و يكسويه نگري از ويژه‌گي‌هاي ارجمند « معترك الأقرآن » است. اما آميختگي مطالب برخي از عناوين در يكديگر ،‌گاهي عدم استناد دقيق ديدگاهها، به صاحبان آنها،‌نقل از كتابها بدون اشاره صريح به نام آنها،‌ورود برخي از احاديث موضوع و مجعول در كتاب را ،‌از جمله كاستي‌هاي‌ آن مي‌توان شمرد. افزون بر اينها گشاده‌دستي آقاي سيوطي در گزارش وجوه اعجاز نيز در اين كتاب شگفت‌انگيز است[14]،‌ او بسياري از عناوين علوم قرآني را بدون هيچ افزوني و كاستي و گاه با اندكي ديگرساني از « الأتقان» گرفته است.
آقاي محمد بن حسن بن عقيل موسي،‌دركتابي سودمند با عنوان « اعجاز القران الكريم بين الأمام السيوطي و العلماء» ، « معترك الأقرآن» را به بحث نهاده و از ابعاد مختلف درباره آن بحث كرده است،‌او اعجاز را در ديدگاه پيشينيان گزارش كرده است و ديدگاه‌هاي مختلف درباره اعجاز را باز گفته است. آنگاه به تفصيل از شيوه سيوطي در تدوين كتاب و عرضه مطالب بحث كرده و سپس مصادر و منابع كتاب را نشان داده است.
نويسنده،‌« معترك الأقرآن» را با دقت با آثار ديگر سيوطي سنجيده و چگونگي بهره‌گيري سيوطي در اين كتاب از ديگر آثارش را نشان داده است. بر اساس محتواي اين كتاب ديدگاه‌هاي اعتقادي، تفسيري، لغوي و برخي از آراء او را در علوم قرآن نشان داده است،‌آنگاه آراء سيوطي را در اعجاز با ديگر عالمان سنجيده است،‌از جمله با قاضي عبدالجبار، خطابٌي، زملكاني و باقلاني، از پيشينيان و آلوسي، زرقاني ،‌رافعي، عبدالله درٌاز از متأخران[15]،‌يكي ديگر از فاضلان نيز وجوه بلاغي قرآن كريم را بر پايه و سنجش « الأتقان» و « معترك الأقرآن» تدوين و عرضه كرده‌اند[16].

4ـ لباب النقول في اسباب النزول:

سيوطي، در اين كتاب احاديث و آثاري را كه نشانگر شأن نزول آيات است،‌گزارش كرده است،‌او درباره اين كتابش مي‌گويد:
« در اين باره [اسباب النزول] كتابي پرداختم جامع و پيراسته كه در اين فن همانندش نگاشته نشده بود.»[17]
البته اين سخن ادعاي گزافي است و به راستي كار سيوطي پس از 5 قرن كه از نگارش اسباب النزول واحدي گذشته، در سنجش با آن بسي ضعيف‌تر است.
« لباب النقول» ،‌بارهاي بار و در ضمن چاپ‌هاي مختلف تفسير « جلالين» به گونه پانوشت يا حاشيه آن چاپ شده است؛ و نيز با تحقيق و تصحيح و تعليق. از جمله چاپي منقح با تحقيق آقاي بديع‌السيد اللٌحام و با عنوان «اسباب النزول» كه تحقيقي است شايسته و با پانوشت‌ها و ارجاع‌هاي سودمند و كارآمد [18].

5ـ مفحمات الأقرآن في مبهمات القرآن:

از چگونگي عنوان « مبهمات القرآن» در اين سلسله مقالات سخن گفته‌ايم و در ضمن آثار سده‌هاي پيشين آثاري را معرفي كرده‌ايم . كتاب سيوطي اثري است سودمند و آكنده از اطلاعات كه وي در نهايت اختصار آنها را گزارش كرده است. مفحمات را آقاي اياد خالد الطباع تحقيق كرده است . وي در پانوشت‌ها مصادر و مراجع اقوال و احاديث را نشان داده و گاه در توضيح مطالب متن،‌نكاتي را آورده است و در ضمن مقدمه‌اي درازدامن از سيوطي، آثار وي، كتاب‌هاي نگاشته شده در اين زمينه و اهميت اين كتاب سخن گفته است[19].

6ـ المهذّب فيما وقع في القرآن من المعرب:

سيوطي در اين كتاب واژه‌هاي دخيل در قرآن كريم از گزارش كرده است، اين موضوع از بحث‌هاي بسيار كهن علوم قرآني است. و قرآن پژوهان در آثار علوم قرآني غالباً درباره آن سخن گفته‌اند. سيوطي نيز در ضمن فصلي از « الأتقان » بدان پرداخته است[20]. كه به واقع گزينشي است از اين كتاب . سيوطي در اين كتاب واژه‌هاي غير عربي را بر اساس حروف الفبا و با توجه به هيأت كلمات آورده و در ذيل آنها با تكيه به آثار منقول از پيشينيان نشان داده است كه واژه،‌ريشه در چه زباني دارد. المهذب را سمير حسين حلبي، تحقيقي كرده است، تحقيقي دقيق و با ارجاع تمام مطالب متن به منابع و مصادر، با مقدمه‌اي درباره مؤلف و موضوع كتاب.

7ـ المتوكلي:

عبدالعزيز يعقوب بن محمد،‌ملقب به « المتوكل علي الله» (م 903) از خلفاء عباسي، كه سيوطي را بدو عنايتي و ارادتي بوده است[21]، از وي مي‌خواند كه كتابي بپردازد در گزارش واژه‌هاي دخيل در قرآن مجيد.
سيوطي گويا« المهذب» را براي آوردن اين خواست بسنده نمي‌داند و «المتوكلي» را مي‌نويسد و كتاب را به نام وي نامبردار مي‌سازد. در « المتوكلي» برخلاف« المهذب» واژه‌ها را بر اساس زبان‌ها سامان داده است[22].
مثلاً : لغات حبشي، فارسي،‌رومي و ... بدين سان ،‌گاه واژه‌هايي تكرار شده است و آگاهي‌هايي در اين كتاب عرضه شده است كه در « المهذب» نيست و به عكس. المتوكلي را آقاي عبدالكريم زبيدي، تصحيح و تحقيق كرده و در پانوشتها افزون بر نشان‌دادن منابع اقوال توضيحات مفصلي درباره مطالب متن آورده است [23].

8ـ قطف الأزهار في كشف الأسرار:

بحث تناسب آيات در سوره‌ها و تناسب سوره‌ها در قرآن كريم، گو اينكه در پژوهش‌هاي سده‌هاي آغازين تاريخ اسلام‌نشاني از آن نيست اما در سده‌هاي واپسين ، از جمله دلمشغولي‌هاي مهم مفسران و قرآن پژوهان بوده است. سيوطي اين كتاب را پرداخته است تا نشان دهد آيات در سوره‌ها و نيز سوره‌ها به لحاظ محتوي باهم در پيوندي استوار هستند، سيوطي از اين كتاب در آثار ديگر خود ياد كرده و بدان باليده است[24].
« قطف الأزهار» ، به « اسرار التنزيل» مشهور شده است، سيوطي نيز گاه از آن بدين عنوان ياد كرده است [25].
قطف الأزهار،‌در برنمودن تناسب آيات در سوره‌ها است... و گويا تا سوره توبه پيش رفته است و سيوطي به تكميل آن توفيق نيافته است[26]؛ قطف‌الأزهار را آقاي احمد حمادتي تحقيق كرده است[27].

9ـ تناسق الدرر في تناسب السور:

سيوطي در اين كتاب، به تبيين و توضيح چگونگي پيوند محتوايي سوره‌ها باهم پرداخته است، يعني به مثل مناسبت سوره بقره با حمد، آل عمران با بقره و ... چنانكه بارها در اين مقالات اشاره كرديم، مسئله تناسب از يكسوي بر چگونگي جمع و تدوين قرآن استوار است و از سوي ديگر در سوره‌ها بر توقيفي بودن چينش آيات در سوره‌ها؛ و موضع قرآن‌پژوه در آن دو بحث در اين موضوع تعيين كننده است. به هر حال بحث تناسب، ذوق‌انگيز و دل‌پذير است و كتاب سيوطي نيز با همه تكلف‌هايي كه گاه در ايجاد تناسب در آن راه يافته،‌خواندني و شيرين است. تناسق الدرر، بارها چاپ شده است، از جمله با تحقيق آقاي عبدالقادر عطاء، همراه مقدمه‌اي درازدامن در تبيين و توجيه موضوع [28].
و نيز با تحقيق آقاي سيد جميلي همراه با مقدمه‌اي مفصل درباره كتاب،‌موضوع آن و شرح حال سيوطي و با عنوان « ترتيب سور القرآن» [29].

10ـ الأكليل في استنباط التنزيل:

بسياري از كسان بر اين باور رفته‌اند كه همه دانشها در قرآن است و قرآن مشتمل است بر « همه چيز» و در آن « تبيين و توضيح » همه چيز آمده است و از ايات آن مي‌توان تمام دانشها را بهره گرفت و استنباط كرد. سيوطي اين كتاب را نگاشته است، تا اين باور را استوار دارد. از اين روي مقدمه‌اي نگاشته است در اشتمال قرآن بر دانش‌هاي دنيوي و اخروي و آن را گونه‌اي از اعجاز قرآن كريم تلقي كرده است. سيوطي اين بحث را در آثار ديگرش از جمله در «معترك الأقرآن» با اندكي افزوني و كاستي و با عنوان « العلوم المستنبطه» نقل كرده است[30].
الأكليل ، به تحقيق آقاي سيف‌الدين عبدالقادرالكاتب، نشر يافته است[31].

11ـ مراصد المطالع في تناسب المقاطع و المطالع:

پيوندهاي محتوايي بين آغازها و فرجام‌ها در سوره‌ها از نكات لطيف اعجاز بياني قرآن است، بسياري از مفسران و از جمله علامه طباطبايي(رضوان‌الله عليه) با تكيه بر اين نكته حقايق بس ارجمندي را عرضه كرده‌اند.
قرآن‌پژوهان در اين باره سخن فراوان گفته‌اند[32] و سيوطي خود نيز بارها بدان پرداخته است و گويا آنچه را در مواردي پراكنده، با افزوني‌هايي يكجا گرد‌آورده و كتابي پرداخته است با عنوان «مراصد المطالع...»[33].
« مراصد» ، گويا چاپ نشده است اما نسخه‌هايي از آن در كتابخانه‌ها وجود دارد [34].

12ـ فتح‌الجليل للعبد الذليل في الأنواع البديعيّه المستخرجه من قوله تعالي « الله ولي الذين آمنوا: (بقره /2/257)»

سيوطي ابتدا از اوج بلاغت و عظمت اعجاز بياني قرآن كريم و آكندگي آيات آن از زيبايي‌هاي بياني سخن مي‌گويد. آنگاه چونان نمونه‌اي، اين آيت الهي را از اين نگاه به بحث مي‌نهد و از تفسير و توضيح وجوه بلاغت آن به تفصيل سخن مي‌گويد. فتح‌الجليل با تحقيق، تعليق و شرح عبدالقادر، احمد عبدالقادر چاپ شده است [35].

13ـ شرح الشاطبيه:

پيشتر از « حرز الأماني و وجه التهاني» و اهميت آن در دانش قرائت سخن گفته‌ايم [36]. اين كتاب شرح‌هاي بسياري دارد. سيوطي نيز بر آن شرحي نگاشته است. قرآن‌پژوه و اديب معاصر، دكتر عبدالعال سالم مكرم نوشته‌اند : اين كتاب چاپ شده است[37]. نسخه‌هايي از آن در كتابخانه‌ها موجود است[38].

14ـ خمائل الزهر في فضائل السور:

از اين كتاب سيوطي، با عنوان « جمال ازهر في فضائل السور[39]»، و « الدر النظيم في فضائل القرآن العظيم[40]» نيز ياد شده است. سيوطي خود آن را بدان سان كه آورديم ياد كرده است . او مي‌گويد: درباره فضايل سور‌ها به صورت عموم و نيز سوره‌ها به صورت متعين، روايات بسيار وارد شده است ،‌اين روايات آميزه‌اي است از سره و ناسره و صحيح و ناصحيح، از اين روي من به نگارش كتابي در اين زمينه با عنوان « خمائل الزهر...» پرداختم و كوشيدم در آن احاديث موضوع و مجعول را نياورم[41].
به سيوطي در باب علوم قرآني، آثاري ديگري نيز نسبت داده شده است و در برخي از آثار وي نيز از آنها سخن رفته است، از جمله «مجاز الفرسان الي مجاز القرآن» كه گزينشي است از مجاز القرآن عين‌الدين ابن عبدالسلام. «الناسخ و المنسوخ في القرآن»، « تشفيف السمع بتحديد السبع »، « الألفيه في القرآن العشر» و ...[42]
مفسر،‌مورخ، محدث، اديب و قرآن‌پژوه بلند آوازه اين قرن، جلال‌الدين عبدالرحمن بن ابي‌بكر سيوطي، به سال 849 هجري قمري در ماه رجب ديده به جهان گشود ، او در شش سالگي پدر را از دست داد[43]،‌ اما شوق فراگيري و دانش‌اندوزي و يافتن آگاهي‌هاي گسترده را هرگز از دست نهشت. سيوطي به هشت سالگي نرسيده، قرآن را حفظ كرد و در دانش حديث در محضر بيش از 150 استاد و شيخ حديث زانو زد و با تمام توان در فراگيري و آنگاه در ثبت و ضبط دانش و نگارش و تصنيف كوشيد و با تدوين آثار بسياري بر ميراث مكتوب فرهنگ اسلامي غنا بخشيد[44]. كارنامه پژوهش و نگارش سيوطي بسي پربرگ و بار است . او در گسترده نويسي، نيك‌نگاري. كثرت تأليف اگر بي‌نظير نباشد، بي‌گمان كم‌‌نظير است. درباره چگونگي آثار وي و نگارش‌هاي مختلف او از همان روزگار حيات او سخن بسيار رفته است . اما قدرت تأليف و شكيبايي و استواري او در فراگيري و فرادهي هرگز انكار نشده است. او به سال 911 زندگي را بدرود گفته است[45].
در اين قرن ابوعبد‌الله محمد بن أحمد، مكناسي(م 919) ، در علوم قرآني آثاري رقم زد، از جمله« انشاد الشريد في رسم القرآن» و « تفصيل الدرر في القراآت »[46]. مكناسي از عالمان، رياضي‌دانان و فقيهان مالكي است،‌او در « مكناسه»[47] به دنيا آمد و در آن ديار باليد، و در آن ديار و سپس در « فاس» دانش آموخت،‌ او پس از روزگاري در « فاس» اقامت گزيد و در همان ديار به سال 919 زندگي را بدرود گفت.
مكناسي در رياضيات ،‌فقه، ادبيات و علوم قرآني آثاري از خود برجاي نهاده است[48].
عبدالبربن محمد حلبي (9212) ، مشهور به ابن شحنه از عالمان و فقيهان حنفي در اين قرن، كتابي نگاشت با عنوان غريب القرآن»[49] و همو كتابي پرداخت با عنوان «عقود اللئالي و المرجان فيما يتعلق بالقرآن»[50] .
عبدالبر در حلب بزاد و به قاهره كوچ كرد و دانش‌هاي متعددي را از اساتيد آن ديار فرا گرفت. او در فقه، اصول و ديگر علوم اسلامي آگاهي‌هاي شايسته‌اي يافت و به فتوي پرداخت و بر مسند قضاء نشست، سپس به حلب بازگشت و در آن ديار زندگي را بدرود گفت. ابن شحنه در موضوعات مختلف اسلامي آثاري از خود بر جاي نهاده است[51].
در اين قرن محدث و محقق بلند‌آوازه شافعي مصري، شهاب‌الدين احمد بن محمد قسطاني، صاحب يكي از مهم‌ترين شرح‌هاي صحيح بخاري با عنوان «ارشاد الساري في شارح البخاري» آثاري در علوم قرآني رقم زد، از جمله «لطائف الأشارات بفنون القراآت»، او در اين كتاب از قرائت‌هاي چهارده‌گانه سخن گفته است، لطائف الأشارات...، به تحقيق و تصحيح، عامر سيد عثمان و عبدالصبور شاهين نشر يافته است. [52] او بر كتاب مهم شاطبي نيز شرح نوشت با عنوان «فتح الداني في‌شرح حرز الأماني» ،‌اين شرح گويا به فرجام نرسيده است،‌ اما شوكاني مي‌گويد: فوايد شگفتي در آن فراهم آورده كه در هيچ شرح ديگري يافت نشود[53]. قسطلاني بر «مقدمه» جزري نيز شرحي نگاشته است با عنوان «العقود السنيه في شرح المقدمه الجزريه».
قسطلاني در مصر ديده به جهان گشود و در همان ديار باليد و دانش آموخت. در مصر قرآن را حفظ كرد. در فراگيري حديث، فقه و دانش‌هاي قرآني ، محضر عالمان بسياري را درك كرد، بارها به مكه سفر كرد و مجاورت بيت‌الله را برگزيد . او بر كرسي تدريس نشست و در محفلش كسان بسيار گرد آمدند و از وي دانش آموختند.
او در ابعاد مختلف اسلامي از خود آثاري برجاي نهاده است و چنانكه پيشتر آورديم مهم‌ترين و مشهورترين اثري وي، شرح او است بر «صحيح بخاري». قسطلاني محرم سال 933هـ . ق زندگي را بدرود گفت[54].
شيخ الأسلام زكريا بن محمد ، انصاري شافعي (م 926 يا 925) در اين قرن از عالمان،‌محدثان و مفسراني است كه در علوم قرآني نيز قلم زده است. از جمله آثار سودمند اوست« فتح الرحمن بكشف ما يلتبس في القرآن». او در اين كتاب و بر اساس سور قرآني، كوشيده كه ابهام‌هاي ظاهري از چهره آيات را برگيرد و تعابيري را كه به گونه‌اي اشتباه آفرين است با دقت تبيين و تفسير كنند. اين كتاب را آقاي محمد علي صابوني بر اساس سه نسخه، تحقيق و تتصحيح كرده و نشر داده است [55] يادآوري كنم كه آنچه با اين عنوان در حاشيه « السراج المنير» چاپ شده است بخشي از اين كتاب است كه همان بخش هم افتادگي‌هاي بسيار دارد .
وي مقدمه جزري را نيز شرح كرده است با عنوان « الدقائق المحكمه في شرح المقدمه»[56]. نيز كتابي پرداخته است در «وقف و ابتدا» با عنوان «المقصد لتلخيص ما في المرشد»[57]. زكرياي انصاري در «سنيكه»[58] به دنيا آمد و در همان ديار باليد،‌ آنگاه به قاهره رفت و در آن ديار دانش آموخت. او سپس به ديار خود برگشت و محفل تعليم و تعلم به پا داشت. و پس از مدتي ديگر بار به قاهره رفت و از محضر عالمان بسياري از جمله ابن حجر بهره‌ها گرفت، و بر كرسي تدريس كسان فراواني را بهره رساند و به تأليف و تصنيف پرداخت و در ابعاد مختلف فرهنگ اسلامي آثار بسياري از خود بر جاي نهاد.
او را به شيوه‌هاي ستوده در زندگاني،‌مناعت طبع، سلامت نفس، تحمل سختيها ستوده‌اند[59].
در اين قرن، عمر بن قاسم انصاري معروف به تشار مصري(م 938) از عالمان و قارئان آن روزگار كتاب‌هاي متعددي در دانش قرائت نگاشت. او در كتاب « الوجوه النيره في قرائة العشر» قرائت‌هاي دهگانه را گزارش كرد و در «البدورالزهرة في القرائة العشر المتواتره» كوشيد تا تواتر اين قرائت‌ها را استوار سازد ،‌افزون بر اينها كتابي پرداخت ويژه قرائت « أبو عمروبن علاء بصري» با عنوان « القطري المصري في قرائة أبي عمروبن العلاء المصري». او كتاب ديگري دارد با عنوان « المكرر فيما تواتر من القراآت و تحرر» كه با عنوان « المكرر في علم القراء‌السبعة البدور النور»[60] نيز ياد شده است. اين كتاب تشار، بارها به چاپ رسيده است[61]. «البدر المنير في قرائة نافع و أبي عمرو ابن كثير» نيز از آثار اوست.
از چگونگي زيست عمربن قاسم آگاهي‌هاي چنداني دراختيار نيست، او را از قارئان و عالمان شافعي مذهب مصر دانسته‌اند. سال وفات او نيز در منابع شرح حالنگاري گونه‌گون ثبت شده است[62].
شمس‌الدين احمد بن سليمان، مشهور به ابن كمال پاشا از فقيهان حنفي و از ترك زباناني كه آثارش را به عربي رقم مي‌زده است. كتابي در اعجاز قرآن نگاشته و در آن كوشيده است ديدگاه «صرفه» در اعجاز قرآن را استوار كند[63]. خانم ابتسام مرهون از كتاب وي با عنوان «اعجاز القرآن»[64] ياد كرده است و كتاب ديگري نيز به او نسبت داده است با عنوان «بيان اسلوب الحكيم »[65]. محققان كتاب«البرهان في علوم القرآن» از آن با عنوان « رسالة في تحقيق اعجاز القرآن» و « اعجاز القرآن» ياد كرده‌اند [66]. آقاي نعيم حمصي ديدگاه وي درباره اعجاز را از مجموعه « رسائل» ابن كمال پاشا كه نشر يافته است [67]، آورده و بعيد نيست كه اين رساله هماني باشد كه در فكر شما ياد شده است [68].
شمس‌الدين احمد، از عالمان و فقيهان حنفي و از شيخ‌الأسلام‌هاي روزگار عثماني‌هاست. او فراگيري دانش را در «دارالحديث»«ادرنه» آغاز كرد؛ و درمدارس آن ديار و استانبول به تكميل و تعميق دانش خود پرداخت، در روزگاري در منصب قضاوت بود و در تعليم و تعلم و كتابت سخت‌كوش بود. از وي آثاري به زبان عربي و تركي بر جاي مانده است[69].
اكنون ياد كنيم از احمد بن احمدبن ابراهيم طيبي شافعي(م /981)از فقيهان و زاهدان و نحويان دمشق كه در علوم قرآني آثاري نگاشت ، از جمله: « المفيد في علم التجويد»، « منظومة في‌القراآت »، « مذهب الحمزه في تحقيق الهمزه» و « بلوغ الأماني في قرائة ورش من طريق الأصبهاني»[70].
عثمان بن سعيد مصري، معروف به « ورش»(م/197) از راويان قرائت نافع است. او گاه گزينش‌اي ويژه خود را داشت كه با قرائت نافع نيز همسوي نبود، قرائت ورش را كسان بسياري روايت كرده‌اند[71]، از جمله، محمد بن عيسي بن رزين اليتمي الرازي الأصفهاني. كتاب طيبي گزارش قرائت ورش است با روايت.
طيبي شافعي از فقيهان و نحويان دمشق است كه پس از فراگيري دانش و دست‌يافتن به آگاهي‌هاي لازم در برخي از دانش‌‌هاي اسلامي، به تدريس و وعظ پرداخت و روزگاري امامت مسجد جامع امو را به عهده گرفت . افزون بر آنچه ياد كرديم، در موضوعات ديگر اسلامي نيز آثاري از خود بر جاي نهاده است[72].

پي‌نوشتها:

[1] التحبير في علم التفسير، ص 28 ـ‌29 ؛ سيوطي اين چگونگي را با اندكي تغيير در مقدمه«الأتقان » نيز ياد كرده است،‌الأتقان،‌1/17.
[2] چاپ‌هاي ديگر آن را بنگريد در : كتابنامه بزرگ قرآن كريم،‌4/1360.
[3] از كتاب كافيجي پيشتر سخن گفته‌ايم(بينات،‌شماره 10،‌ص 53) ،‌كتاب كافيجي گو اينكه خرد است ولي اين داوري سيوطي درباره آن به صواب نيست.
[4] بنگريد به : السيوطي و جهوده في القرآن، ص 187 ـ 213.
[5] چاپ‌هاي متعدد آن را بنگريد در ؛ كتابنامه بزرگ قرآن كريم، 1/120 .
[6] چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بارهاي بار در بيروت و ايران افست شده است.
[7] الأتقان في علوم القرآن، تأليف الأمام جلال‌الدين السيوطي الشافعي،تم‌التحقيق و الأعداد بمركز الدراسات و البحوث بمكتبة‌نزار مصطفي الباز، الطبعة الأولي 1417، رياض ، مكتبه نزار مصطفي الباز.
[8] مختصر الأتقان...، دارالنفائس،‌بيروت/1410.
[9] ترجمه خلاصة‌الاتقان....،‌ محمود افتخارزاده، دفتر نشر معارف.
[10] رياض، دارالهجره للنشر و التوازيع، 1412 . التوزيع .
[11] تهران ، بنياد علوم اسلامي ،‌1362.
[12] تهران،‌اميركبير،‌1363(دو جلد) .
[13] اعجاز القرآن الكريم بين الأمام السيوطي و العلماء ،‌جده،‌دارالأندلس الخضراء، ص 273 ـ 275.
[14] آقاي محمد بن حسن بن عقيل موسي، در كتاب سودمند خود « اعجاز القرآن الكريم، بين الأمام السيوطي و العلماء» در ضمن فصلي درازدامن، تمام وجوه عرضه شده در اين كتاب را نقل و تحليل كرده و حد و حدود دلالت آنها بر اعجاز روشن كرده است،‌ صص 338 ـ 414.
[15] اعجاز القران الكريم...، محمد بن حسن بن موسي،‌دارالأندلس الخضراء، جده ، 1417.
[16] البلاغه القرآنيه، المختاره من الأتقان و معترك الأقرآن،‌اختيار و تهذيب السيد الجميلي ،‌قاهره، دارالمعرفه ، 1413.
[17] الأتقان، 1/107.
[18] اسباب النزول...،‌ دارالهجره، دارالخير. و بنگريد چاپ‌هاي ديگر آن را در كتابنامه بزرگ قرآن كريم ، 1/307.
[19] مفحمات الأقرآن...،‌بيروت، مؤسسة الرساله، 1409.
[20] الأتقان،‌2/125.
[21] المهذب....، دارالكتب العلميه،‌بيروت 1408.
[22] حسن المحاضره، 2/92.
[23] المتوكلي، فيما ورود في القرآن باللغات: الحبشيه و الفارسيه و ...، بيروت، دارالبلاغه،‌1408.
[24] الأتقان،‌3/369؛ معترك الأقرآن، 1/43.
[25] الأتقان، 3/369.
[26] مقدمه كتاب، 1/85، خواهيم گفت سيوطي در مقدمه « تناسق الدرر» كه تناسب سوره‌ها است مي‌گويد: من اين كتاب را از قطف الأزهار برگزيده‌ام، آيا اين نشان آن نيست كه كتاب كامل بوده است ؟!
[27] قطف الأزهار...، قطر، نشر وزارة الأوقاف و الشئون الأسلاميه ، 1414، 2 مجلد.
[28] تناسق‌الدرر...، بيروت، دارالكتب العلميه، 1406.
[29] ترتيب سورالقرآن...، بيروت، دار و مكتبه هلا، 1986.
[30] معترك الأقرآن، 1/14 ـ 27.
[31] الأكليل...، بيروت، دارالكتب العلميه، 1405.
[32] البرهان في‌علوم القرآن، 1/272؛ التمهيد، 5/288؛ النبأالعظيم ، محمد عبدالله دراز، ص 152.
[33] الأتقان، 2/105 ـ 108؛ معترك الأقرآن ،‌1/74.
[34] دليل مخطوطات السيوطي و أماكن وجودها، ص 42؛ جلال‌الدين السيوطي و أثره في‌الدراسات اللغويه، ص 200.
[35] فتح الجليل...، اردن،‌عمان،‌1412.
[36] بينات، شماره 6، ص 76.
[37] جلال‌الدين السيوطي و أثره في‌الدراسات اللغويه، ص 203.
[38] همان؛ و نيز ر.ك: دليل مخطوطات السيوطي، ص 38.
[39] دليل مخطوطات السيوطي، ص 35.
[40] معجم‌الدراسات القرآنيه، ص 417.
[41] الأتقان، 4/120؛ نسخه‌هاي مخطوط آن را در منابع ياد شده بنگريد.
[42] بنگريد به : دليل مخطوطات السيوطي و اماكن‌وجودها ، « القرآن و علومه»، ص 47 ـ 29.
[43] حسن المحاضره، 1/188.
[44] همان،‌ص 190.
[45] سيوطي‌خود، در كتابي خواندني و سودمند با عنوان «التحدث بنعمة الله» ، به تفصيل شرح حال و سوانح زندگانيش را نگاشته و از چگونگي آثارش سخن گفته است و نيز در كتاب ديگرش « حسن المحاضره»، عالمان و محققان بسياري شرح حال و گزارش چگونگي آثار او را به بحث نهاده‌اند. شرح حال او افزون بر نگاشته‌هاي مفرد درباره او، به تفصيل در منابع شرح‌نگاري آمده است. در اين مقام از برخي نگاشته‌هاي مستقل (تك‌نگاريها) ياد مي‌كنم:
جلال‌الدين السيوطي و أثره في الدراسات اللغويه، عبدالعال سالم مكرم؛ السيوطي وجهوده في علوم القرآن، عبدالحليم هاشم‌الشريف؛ دليل مخطوطات السيوطي و اماكن وجودها، احمدالخازندار، محمد ابراهيم الشيباني؛ جلال‌الدين السيوطي عصره و حياته و آثاره وجهوده في الدرس اللغوي، طاهر سليمان حموده؛ اعجاز القرآن بين الأمام السيوطي و العلماء، دراسة نقديه و مقارنه، محمد بن حسن بن عقيل موسي؛ الأمام الحافظ جلال‌الدين السيوطي وجهوده في الحديث و علومه، بديع السيد اللحام؛ مكتبة الجلال السيوطي، احمد الشرقاوي؛ جلال‌الدين السيوطي مسيرته العلميه و مباحثه اللغويه، مصطفي الشعكه؛ جلال‌الدين السيوطي، منهجه و آراوه الكلاميه،‌محمد جلال ابوالفتوح شرف.
[46] معجم مصنفات القران الكريم ، 3/277؛ الأعلام، 5/336.
[47] «مكناسه»، شهري است در مغرب ، كه به لحاظ فراواني زيتون آن،‌«مكناسة‌الزيتون» نيز مي‌گويند: الروض المعطار في خبر الأقطار/510، لغتنامه دهخدا،‌ ج 13/18905.
[48] الأعلام،‌ 5/336؛ معجم‌المؤلفين، 3/85.
[49] معجم‌الدراسات القرآنيه، ص 318.
[50] معجم‌المؤلفين، 3/46.
[51] درباره او بنگريد به: شذرات الذهب، 10/141؛ اعلام‌النبلاء، 5/381؛ معجم المؤلفين، 3/45؛ الأعلام، 3/273؛ ايضلاح المكنون، 1/311، 602؛ الأثار الحظيه في المكتبه القادريه ببغداد،‌2/168؛ المورد، مجلد 8، شماره 3/404.
[52] لطائف الأشارات...، قاهره، المجلس الأعلي للشئون الأسلاميه، /1392.
[53] البدر الطالع، 1/102.
[54] درباره او بنگريد به : البدرالطالع، 1/102؛ شذرات الذهب، 10/169؛ ريحانه الأدب، 4/458؛ معجم المؤلفين، 1/254؛ الأعلام، 1/232.
[55] دارالصابوني، 1405.
[56] اعلام الدراسات القرآنيه، ص 283.
[57] اعلام الدراسات القرآنيه، ص 283.
[58] ديهي در بخش شرقي مصر.
[59] درباره او بنگريد به: شذرات الذهب، 10/186؛ البدر الطالع، 1/252؛ معجم المؤلفين، 1/733؛ فهرس‌‌التاريخ بالظاهريه، 2/184؛ الأعلام، 3/46.
[60] معجم‌الدراسات القرآنيه، ص 467؛ معجم مصنفات القرآن الكريم، 4/137؛ معجم المؤالفين، 2/569.
[61] المكرر... قاهره ، ميمه 1326، مطبعة مصطفي الحلبي 1399، مكه‌المكرمة 1306.
[62] درباره او بنگريد به : الضوء اللامع، 6/113؛ الأعلام، 5/59؛ معجم‌المؤلفين، 3/569.
[63] فكرة اعجاز القرآن، ص 164.
[64] معجم الدراسات القرآنيه، ص 92 و 99.
[65] معجم الدراسات القرآنيه، ص 92 و 99.
[66] البرهان في علوم القرآن، 2/223، (پانوشت).
[67] تركيه، مطبعة اقدام،‌1316.
[68] فكرة اعجاز القرآن، ص 164، 165.
[69] درباره او بنگريد به: شذرات الذهب، 10/335؛ الطبقات السنيه، 1/355؛ الأعلام ، 1/133؛ معجم‌المؤلفين، 1/148، معجم‌المفسرين ، 1/39؛ فكرة اعجاز القرآن، ص 164.
[70] البرهان في علوم القرآن، 1/445(پانوشت)؛ الأعلام، 1/91؛ فهرس مخطوطات و دارالكتب الظاهريه، علوم القران، 1/254 و 317.
[71] القرآن و علومه في مصر، ص 216،‌«مدرسة ورش»، 227«قرائة ورش خارج مصر».
[72] درباره او بنگريد به: الأعلام،‌1/91؛ معجم‌المؤلفين، 1/93 و ....

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

آواشناسی ابن جزری در کتاب النشر فی القراءات العشر

نام نشریهتفسیر و زبان قرآن

نام نویسندهبهمن زندی, سیدحسین میر تقی

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده

خاورشناسان قرائت پژوه و آثار آنان

نام نشریهقرائت‌پژوهی

نام نویسندهحسن رضا هفتادر